بدون مقدمه باید گفت ما در این جهان آمده ایم که از نشانه ها و یا به تعبیر قرآن کریم از آیات به خدا و عالم غیب راه پیدا کنیم به همین دلیل تمام ساز و برگ انسان از فکر و قلم و صنعت و ابزار و اقتصاد و فرهنگ و...همگی باید در خدمت انسان باشند تا او را به «عند ملیک مقتدر» برساند با این تفاصیل یکی از مظاهری که قرآن نام می برد که می تواند به آن به چشم عبرت نگاه کرد بقایای اقوام قبلی است که به خاطر گناه خاصی یا بخاطر تکذیب رسولان یا آیات ایشان آنها را به هلاکت رسانده است.در نتیجه انسان با «دیدن» این بقایا و نشانه های هلاکت آنها پی می برد که در صورت تعدی از حدود الهی دچار حادثه ای تلخ و شاید بازگشت ناپذیر می شود.

تصور کنید که این مخروبه های مثلا قوم لوط و عاد و ثمود و...که قرآن از آنها نام می برد نابود نشده بود و یا به درستی در معرض دید عموم قرار می گرفت آیا باز هم ما نسبت به گناهانی مثل کم فروشی و تکذیب و...حداقل در جوامع ایمانی مشکلی داشتیم؟؟

حال می خواهم سطح بحث را کمی بالاتر ببرم اگر ما مخروبه های مثلا جنگ های هشت ساله را یا حداقل مناطق عملیاتی را که امروز باقی مانده است را بازسازی و..نمی کردیم (که البته قسمتی که کمتر دست خورده مثل یادمان ها و... این کارکرد را دارند)می توانستند چنین کارکردی را داشته باشند که حداقل به نسل های آینده تاثیرات جنگ و خانمان سوز بودن را و عدم تعقل و یا معنای تکفیر و ترور و...را راحت تر می توانستیم به آنها بیاموزیم.

مثلا ما در ایران می توانیم با اردوهای راهیان نور به نسل های آینده رشادت،پایداری،عرق وطن،ولایت پذیری،اخلاص و ایمان و تمامی صفات نیکی که در یک انسان طراز انقلاب اسلامی به آن نیاز دارد را نشان می دهیم.
حال اگر کمی هم این تدبیر برای بناهای نابود شده ی سوری توجه شود می تواند علاوه بر «گردشگری جنگ» برای بازتولید هویت اصلی خود تلاش کنند و به نسل های بعد انتقال دهند.

والسلام لاهله....