فرازهایی که از نظر خواننده محترم عبور می کند نتیجه مباحثه ی جمعی از دانشجویان دانشگاه امام صادق ع مدرسه عالی شهید مطهری ره و دانشگاه فردوسی (محمدامین بهزادنسب ،جعفریوسفی،حسین عطارباشی)است.

پس ازمطرح شدن تعابیری نه چندان جالب از جانب ایشان به برادران اهل سنت که بعید می دانم به مذاق آنها خوش آمده باشد و همچنین سیره ای که منجر به وجود آمدن مکتب ایشان شده لازم دانستیم به بازتعریفی از وحدت و چگونگی نگاه به آن بیفتیم.

ابتدای سخن را با تعریفی از وحدت با دوستان آغاز کردیم که برای تنقیح و شروع به بیان دیدگاه شهید مطهری ره پرداختیم و همچنین ایه الله بروجردی.

شهید مطهری ره که معتقد است باید بین وحدت حزبی و جبهه ای تفاوت قائل شد به معنای اینکه درست است که همه ی ما در یک حزب واحد نیستیم اما بخاطر دشمن مشترک و به خاطر شباهت های کثیری که در اصول با یکدیگر داریم باید همگی در یک جبهه حضور پیدا کنیم. و همچنین ایه الله بروجردی راه وصول به این مهم را ایجاد حسن ظن بین دو طرف می داند.

اما به نظر می رسد که وحدت ابتدائا یک مفهوم عملیاتی است نه تئوریک یعنی باید مصادیق و ویژگی های این اتحاد را روی زمین یافت البته که در بعد بینشی خود دلایلی را برای این اتحاد در نظر داریم اما وحدت مفهومی کاملا عملی است.

وحدت با این مقدمه به معنای جمع شدن بر سر نقاط اشتراک در برابر دشمن مشترک.این بیان نیازمند توضیحاتی نسبت به بعضی از واژه هایش است.

اتحاد بر سر نقاط مشترک اصلا به معنای نادیده گرفتن اصول خود نیست بلکه به معنای دربوق و کرنا نکردن آن است و یا سرکوفت نزدن آن است یا به وسیله ی آن تخریب نکردن و ایجاد اختلاف نکردن است نه کوتاه آمدن.

دوم واژه ی دشمن در اینجا یعنی جبهه ای که به صورت عملی مشغول ضربه زدن و درگیری با جبهه خودی است.نه اینکه در مبانی با مشکل تئوریک یا حتی جهان بینی او با ما متفاوت است.می توان با کسانی که مثل ما فکر نمی کنند (مسلمان نیستند )نیز دست دوستی داد البته ضوابطی دارد که این دوستی نباید موجب برتری آنها شود که این ضوابط در این مقال نمی گنجد.

سوال جدی که مطرح است که فلسفه این وحدت چیست؟آیا فقط جنبه ی کاربردی دارد؟یعنی وقتی که دشمن واحد از بین رفت مانند گرگانی گرسنه نوبت خود ما می رسد؟

بگذارید با پاسخ این سوال که آیا وحدت بین مسلمانان تاکتیکی است یا راهبردی فصلی به سوالات بالا باز کنیم و رویکردی تازه تر به آنها داشته باشیم.

نظر نگارندگان بر این است که وحدت بین شیعه و سنی یک وحدت تاکتیکی تا از بین رفتن دشمن واحد نیست حتی اگر شیعه نیز قدرت بلا معارض نسبت به قدرت های اهل تسنن شود باز هم وحدت باید سرلوحه کار ما باشد چون وحدت را ما یک راهبرد می دانیم.

اما چرا....؟؟؟

یکی آنکه ما با توجه به تعریفمان از وحدت در بسیاری از معتقداتمان مخصوصا در اصل و اساس دین مبین اسلام در حد تطبیق با آنها هم نظریم به این معنا که خدای واحد ،پیامبر واحد،قبله واحد،کتاب واحد،اعتقاد به دنیایی مشترک،بعضا منابع واحد و.....که تمامی این موارد زمینه ساز یک وحدت جدی با هر شخصی است درست است که مشکل ما بابرادران اهل سنت در مسئله امامت است و مشکلی جدی است اما حداقل تا ظهور حضرت حجت عج این مسئله ما با آنها به هیچ وجه نباید ضریعه ای برای وحدت شکنان قرار گیرد.

دومین مسئله :تصور کنید روزی را که اگر اهل تسنن و شیعیان باوحدت با هم توانستند دشمن مشترک را از سر راه بردارند چه می شود؟حالا نوبت به خود آنها ست ؟؟این نوع تصوری اگر وجود داشته باشد از روز اول وحدت خود سوز است باید طرفینی که در یک جبهه می جنگند بدانند که همه برای خدا دارند جهاد می کنند و از طرف جبهه خودی هیچ آسیبی نمی بیند این تنها یک قرار داد موقت نیست بلکه یک حکمی است که از جانب خدا در ایات مختلف قران کریم در ذیل آیات "انما المومنون اخوه و اصلحوا بین اخویکم" و یا "و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم" تاکید شده.

و به عنوان نکته آخر که فلسفه وحدت با توجه به آیه ی پایانی که از نظر خواننده محترم گذشت تضعیف و جنبه ی کاربردی وحدت برای جوامع اسلامی است.

در پایان باید اشاره داشت که جریان لعن علنی که در روایات در زمان ظهور داریم اتفاق می افتد و قضایایی که امام عصر عج با خلفا دارند این تحلیل ارائه شد که زمانی که حق به شکل کامل ظهور کند و دادگاه حقی برپا شود دیگر حجت بر دیگران تمام است و مانند هر دادگاهی مردم می توانند تشخیص دهند که حق با کیست ؟؟وقتی این اتفاق افتاد با اینکه کسی مجبور به اطاعت و تمکین فرمان امام نیست اما لعن و...نسبت به آنها حتی علنی نیز مشکل ندارد چرا که حق به صورت کامل جلوه کرده اما هنوز که این اتفاق نیفتاده و دادگاهی تشکیل نشده پس کسی حق اظهار نظر شخصی خود را در علن ندارد.

سوالاتی دیگر در این زمینه فراوان است که از جمله:وحدت با چه کسانی متصوراست ؟جایگاه تقیه کجاست؟نحوه ی محاجه ی با اهل سنت چگونه است که مقالی دیگر می طلبد.

والسلام علی عبادالله الصالحین.