توجه ام جدیدا جلب شده به ساختار تدریس در حوزه های علمیه که در منظر حضرت آقا جایگاه تولید نرم افزار تمدن نوین اسلامی را دارند و با سابقه 1000 ساله خود در تاریخ جهان اسلام قراراست که  کار های بسیار بزرگی را انجام دهند و در یک کلام پیاده نظام تحقق آیه ی لیظهره علی الدین کله باشند اما .......

ناامیدی مفرطی که بین حوزویان ما دیده می شود یا دلسردی از خروجی داشتن این علوم برای جامعه یا حتی برای خود حوزویان و.....ذهن من رو مشغول کرد به خودش.

مثلا دو تا از کتاب های مطرح حوزه که واقعا همه از اون ها به نیکی یاد می کنند یکی منطق کاربردی نوشته استاد ارجمند علی اصغر خندان و دیگری کتابی تازه چاپ شده کار یکی از اساتید و دوستان عزیزما جناب حجه الاسلام مهندس رسول کشمیری است داشتم فکر می کردم چرا این کتاب ها اینقدر طرفدار دارد ولی مثلا کفایه و رسائل و .... نه ؟این کتاب های آخری که نام بردم نویسنده هاشون بسیار بسیار بزرگ اند وتاریخ شیعه به اسم بزرگوارانی مانند اینان روشن استنورافشانی اما.....

 

به نظرم می رسه که حوزه نتوانسته خودش را با نیازهای روز حتی خودش منطبق کند و نتیجه گیری بسیار ساده تر از این گزاره این هستش که نیازهای جامعه و به تبع آن جهان اسلام را پاسخ گو نیست.....

البته در سفر اخیری که به قم داشتم موسسه هایی و تحرکاتی رو دیدم که دارند تلاش می کنند انقلابی صورت بگیرد اما این کار بسیار زمان می برد  از جمله آن ها موسسه آقای اکبرن‍ژاد در قم هستش که با داعیه تحول آمدند و دست به کارهایی هم زندند.

اینم آدرس سایتشون:

 http://feghahat.com/

اما در آخر چه راهکاری رو میشه به حوزه پیشنهاد کرد که این روند های اصلاحی اش رو سریع تر کند و همچنین آزمون و خطا هم نکند.....بعضا نهاد ها و کسانی که دارند تو یک مسیر گام بر می دارند همدیگر رو نمی شناسند که این در نوبه خودش فاجعه است و دستاوردهای یکدیگر رو نمی دونن و دچار موازی کاری یا نقص اطلاعاتی و یا دوباره کاری می شوند.حوزه برای بازتولید خودش نیاز جدی داره با مسائل روز جامعه ایرانی و جهان اسلام مواجه بشود و زنجیر پولادین ساختار خودش رو که به دور بهترین و با انگیزه ترین نیروهای انقلاب کشیده را بردارد تا نفسی تازه به این ساختار فرسوده ی فسیل ساز (با عرض معذرت)بدمه....البته بعضا این شبیه به انقلاب میاد!

این واژه ی کاربردی در کتاب این دو استاد دو نکته رو حداقل می تواند داشته باشد:

1-    حوزه اصلا با فضای جامعه در ارتباط نیست و مسائل جامعه و جهان را خبر ندارد که وقتی یک چیز کاربردی می شود همه می فهمند که :(ای بابا اینایی که ما می خوندیم هم استفاده داره!)

2-    حوزه نتوانسته خودش را با فضای واقعی روز علم و ....تطبیق کند و کسانی که کارهای کاربردی می کنند همگی ساختار شکن بودند به عنوان مثال این دو استاد هردو دانشگاهی هستند(استاد خندان هیات علمی دانشگاه امام صادق ع و حجه الاسلام کشمیری ارشد برق دارند!)و این خودش در نوبه خودش بسیار جالبه....

در آخر می خواستم به عنوان نتیجه گیری شخصی از مشاهدات عینی خودم بگویم که:باید خود طلبه ها تصمیم به اقدام علیه ساختار را بگیرند وگرنه تا زمانی که آنها ریشی سفید کرده و تیر از کمان در رفته با تحولی احتمالی روبرو خواهند شد......

 

والسلام علی عبادالله الصالحین